مطبوعات در افغانستان از شمس النهار تا طالبان؛ یک تاریخ ۱۴۰ ساله
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۴۸۲۱۷
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: علی معروفی آرانی، منتقد و پژوهشگر عرصه فرهنگ در گزارشی که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته، به تاریخ مطبوعات و نشریات در افغانستان پرداخته است.
مشروح این مطلب را در ادامه میخوانید؛
سال ١٢٥٢ هجری خورشیدی- زمان حکومت امیر شیرعلی خان- را میتوان سال تولد رسانه در افغانستان نامید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شمسالنهار در ۱۶ صفحه و در ماه دو یا سه مرتبه منتشر میشد. علاوه بر آن، چند مترجم نیز در این نشریه حضور داشت. پس از درگذشت امیر شیرعلی خان، انگلیسیها هم با حمایت از امیر عبدالرحمن خان او را به قدرت رساندند و شمسالنهار دیگر رسانه افغانستانی منتشر نشد. با مرگ امیر عبدالرحمان خان-در سال ۱۹۰۱ میلادی- امیر حبیبالله خان در کابل به قدرت رسید.
از روزنامه «شمس النهار» که اولین شماره آن در پانزدهم ذیحجه الحرام ۱۲۹۰ هجری قمری (۱۸۷۳ میلادی) به نشر رسید، به عنوان نخستین جریده مطبوع در افغانستان نامبرده میشود؛ در همین دوره است که مطبوعات برای نخستین بار فعالیت خود را با اتکا به قانون آغاز کرده است. (۱)
کارشناسان از رسانهها به عنوان یکی از شاخصهای توسعه جامعه بشری یاد میکنند و یکی از معیارهای آنها سرانه نشریه به ازای هر هزار نفر است. این رقم در کشورهای مختلف با توجه به امکانات، رشد رسانهها، حمایت دولت و علاقهمندی مردم و گروهها برای فعالیت در عرصه رسانهای، تغییر میکند.در افغانستان مطبوعات بر خلاف رادیو و تلویزیون و سینما کاربرد وسیعتری پیدا کرده و به نسبت امکانات، رشدی نسبتاً خوب داشته است.
در قانون اساسی افغانستان ماده ۳۴ چنین آمده است: «آزادی بیان از تعرض مصون است «. مدت زمان صدور مجوز نشریه در افغانستان، ۲۴ ساعت است و افراد میتوانند قبل از دریافت مجوز، به صورت پیش شماره نشریه خود را چاپ و توزیع کنند. هر افغان حق دارد فکر خود را به وسیله گفتار، نوشته، تصویر و یا وسایل دیگر، با رعایت احکام مندرج این قانون اساسی اظهار کند.هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون، به طبع و نشر مطالب، بدون ارائه قبلی آن به مقامات دولتی، بپردازد.» (۲)
نبود برق و کمبود نیروی کارآمد برای فعالیت رسانههای دیداری و شنیداری تا حدودی به توسعه روزنامه و مجله در این کشور کمک کرده است. البته شرایط قومی و نیز فعالیت گروههای جهادی که هر یک سعی در انتشار نشریهای را داشتند هم بر کسی پوشیده نیست.
افغانستان در سال (۱۳۵۸) شاهد تجاوز ارتش سرخ بود که پس از آن گروههای سیاسی و جهادی شکل گرفتند و هر یک نشریهای را متناسب با خط فکری گروه خود منتشر میکردند. گرچه در این دوران تیراژ نشریات زیاد نبود، اما تعداد عنوان آنها زیاد بود، برخی بهصورت روزانه، تعدادی در قالب هفتگی ، ماهانه و گاهنامه نیز منتشر میشد. در چنین شرایطی نشریات گروههای جهادی انعکاسدهنده اندیشه و مواضع سیاسی، نظامی، عقیدتی و جهادی آنان بود و نشریات دولتی هم بنگاه تبلیغاتی برای حاکمیت بود.
در این زمان دولت افغانستان تسلط زیادی بر رسانهها داشت و آنچه که در تضاد با افکار و سیاستهای دولتی بود، به چاپ نمیرسید. طالبان نیز در زمان حاکمیت پنج ساله خود در افغانستان کنترل شدیدی بر مطبوعات اعمال میکرد و فقط مطالب مورد نظر آنها چاپ و منتشر میشد. (۳)
بعد از سقوط گروه طالبان در سال (۱۳۸۰) دولت جدید افغانستان، قانون آزادی مطبوعات را اعلام کرد و کنترل و اعمال نفوذهای گذشته را حذف نمود و نشریات قادر به بیان دیدگاههای خود شدند. دولت جدید افغانستان تسهیلاتی برای صدور نشریه فراهم کرد، به گونهای که متقاضیان میتوانستند با معرفی «مدیر مسئول» و «ارائه درخواست» از وزارت فرهنگ و اطلاعات مجوز چاپ نشریه دریافت کنند.
بر اساس آمارهای موجود در سال ۱۳۵۳ خورشیدی، شمارگان روزنامه و مجله در این کشور جهان سومی ۴۹۹ هزار نسخه بود که در سال ۱۳۵۴ به ۵۴۴ هزار نسخه افزایش یافت کهسرانه آن ۲۷ شماره برای هر هزار نفر بود. از ۱۳۵۹ به بعد گذشته از نشریههای دولتی، گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی اقدام به انتشار نشریه کردند. (۳)
مروری دیگر بر تاریخ نشریات با نگاهی به پیشینه صنعت چاپ در افغانستان
پیشینه صنعت چاپ در افغانستان به سالهای (۱۲۴۷ الی ۱۲۵۸ خورشیدی) بازمیگردد که اولین بار کتابهای درسی و تمبر پستی طی این سالها در این کشور به چاپ رسید و بعد از آن جراید منتشر شدند. در سال (۱۲۸۴ خورشیدی) نیز نشریه سراج الاخبار منتشر شد، که به دلیل سیاست سختگیرانه دولت وقت این نشریه در آغازین روزهای فعالیت از چاپ باز ماند.
شش سال بعد این نشریه دوباره به همت محمود طرزی منتشر شد که از وی به عنوان پدر مطبوعات افغانستان نام میبرند. طرزی، با انتشار سراج الاخبار نه تنها به ایجاد جنبش روشنفکری در این کشور کمک کرد، بلکه تلاش داشت تا زبان نوشتاری را به زبان گفتاری نزدیک کند که این کار باعث ایجاد زمینههایی برای رمان نویسی در افغانستان شد.
پس از آن روزنامه انیس در سال (۱۳۰۶ خورشیدی) با تلاش غلام محیالدین انیس که از مصر به افغانستان بازگشته بود، منتشر شد که اکنون از این نویسنده افغان به عنوان پدر مطبوعات آزاد افغانستان یاد میشود.
در دوران زمامداری امیر «امان اللهخان» طی سالهای (۱۲۹۸ الی ۱۳۰۸ خورشیدی) نشریه «ارشاد نسوان» ویژه زنان و «سراج اطفال» برای کودکان به چاپ رسید که به این ترتیب رسانهها در افغانستان از حالت ذکور خارج شدند. مطبوعات در افغانستان همانند برخی کشورها به علت شیوههای سخت گیرانه حکومتی و اعمال محدودیت نتوانستند، به طور مرتب منتشر شوند. بعد از سال (۱۳۴۱ خورشیدی) بود که قانون آزادی مطبوعات در افغانستان به تصویب رسید و مردم این کشور شاهد انتشار تعداد زیادی از مطبوعات آزاد بودند. در دوران حاکمیت دولت طرفدار شوروی وقت در افغانستان مطبوعات به دلیل سانسور و نبود آزادی بیان با مشکلات زیادی رو به رو بودند که تنها جراید حزب حاکم در افغانستان آزادی لازم را داشتند. (۴)
در دوران حاکمیت مجاهدین و سقوط کابل به دست این نیروها اغلب مطبوعات آزاد دیگر توان ادامه فعالیت نداشتند و مطبوعات دولتی نیز با مشکلات زیادی روبه رو شدند. احزاب جهادی نیز در این دوران رسانههای خاص خود را داشتند که فقط به تبلیغ دیدگاه آنان میپرداختند و جریان تفکرسازی نیز در این کشور بسیار کمرنگ شده بود. در زمان طالبان اغلب مطبوعات از فعالیت بازماندند و روزنامههای دولتی مانند هیواد، انیس و شریعت به عنوان ارگان مطبوعاتی نیروهای طالبان به چاپ میرسیدند. به طور کل با آغاز جنگهای داخلی در افغانستان، روزنامه و روزنامهنگاری در افغانستان افول کرد و متعاقباً بسیاری از نویسندگان و اصحاب قلم از کشور خارج شدند. تعداد زیادی از تشکلهای مطبوعاتی فعال در کشور نیز منحل شد. در واقع، با تسلط گروه طالبان در افغانستان، رسانههای افغانستان دچار یک رکود بیسابقه شد. رسانههایی مانند تلویزیون با نگاه ایدئولوژیک آنها بهطور کامل مورد بیتوجهی قرار گرفت و تلویزیون را تعطیل شد و تنها یک رادیو در افغانستان برنامه پخش میکرد که صدای شریعت نامیده میشد.
نشریه رسمی طالبان شریعت نام داشت که بهصورت هفتهنامه در کشور منتشر میشد. این نشریه در مناطق زیر نفوذ طالبان توزیع میشد. در این بین، در زیر حاکمیت طالبان برخی دیگر از روزنامههای قدیمی کابل نیز به فعالیت خود ادامه دادند؛ اما بهطور کلی دیدگاه امارت اسلامی افغانستان را منعکس میکرد. از جمله این نشریات میتوان به نشریات هیواد و انیس در کابل و اتفاق اسلام در هرات اشاره کرد.
با حمله آمریکا و متحدانش به افغانستان و فروپاشی طالبان، مهمترین دوران رسانهها در افغانستان در تاریخ معاصر کشور به وجود آمد که در سایه استقرار یک حکومت مرکزی و یک نظام سیاسی شبه دموکراتیک در افغانستان دهها جریان با گرایشهای مختلف در رسانههای دیداری شنیداری و چاپی در سراسر افغانستان ظهور پیدا کردند.
بعد از سقوط طالبان در افغانستان، دولت انتقالی توانست با راه اندازی چاپخانه دولتی آزادی که در دوران جنگهای داخلی تمام ماشینهای چاپ آن نابود شده بود، روزنامه انیس، هیواد و آرمان ملی را به چاپ برساند. با استقرار حکومت انتقالی به رهبری حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان قانون جدید مطبوعات اعلام شد که بر اساس آن، مطبوعات میتوانند بدون مجوز انتشار خود را آغاز کنند.
بر اساس قانون جدید مطبوعات افغانستان، دولت موظف است تا شرایط و فضای کاری مساعد را برای فعالیت مطبوعات در کشور فراهم کند. اولین قانون مطبوعات افغانستان در سال ۱۳۸۰ خورشیدی بعد از سقوط طالبان تصویب شد و بعد در سال ۱۳۸۱ در یک همایش بینالمللی در کابل این قانون دوباره برای ایجاد راهکار و اصلاح در اختیار صاحب نظران مطبوعات قرار گرفت. (۴)
بر اساس قانون جدید توهین به اسلام، سایر ادیان، هتک حرمت و افترا به شخصیتها نیز ممنوع اعلام شد. در شرایط حاکم که مطبوعات نوشتاری افغانستان در چه وضعیتی قرار دارند؛ باید گفت که چندی قبل اتحادیه خبرنگاران افغان با انتشار گزارشی از وضعیت رسانهها و خبرنگاران در افغانستان ابراز نگرانی کرد.
در این گزارش آمده است که آزادی بیان در سال ۲۰۰۷ میلادی در کشور روز به روز با چالشهای جدیدی مواجه خواهد شد که این امر نگرانکننده است. بر اساس این گزارش، کاهش حمایت دولت از خبرنگاران و رسانهها به چالش عمده برای مطبوعات افغانستان تبدیل شده است. این اتحادیه اعلام کرد که این نگرانی وجود دارد، رسانههای دولتی افغانستان به بنگاه تبلیغاتی برای مقامات دولتی تبدیل شده که این کار خطری برای آزادی بیان در این کشور به حساب میآید.
در همان سالها خبرنگار ایرنا نظر محمد زبیر شفیقی مدیر مسئول روزنامه «ویسا» را درباره وضعیت رسانههای نوشتاری افغانستان جویا شد. شفیقی رشد مطبوعات در افغانستان را به علت نبود فرهنگ روزنامه خوانی کند توصیف کرد. وی مشکلات دیگر مطبوعات را مسائل اقتصادی عنوان کرد و گفت که به دلیل نبود آگهیهای بازرگانی رسانههای نوشتاری افغانستان با مشکلات زیادی روبهرو هستند. شفیقی همچنین از دولت وقت افغانستان خواسته بود تا از مطبوعات مستقل و آزاد در این کشور حمایت کند و راه را برای رشد آنها فراهم کند تا در شرایط کنونی این رسانهها از رشد لازم برخور دار شوند. لیاقت علی امینی مدیر مسئول روزنامه افغانستان یکی از پر تیراژترین روزنامههای کابل هم به خبرنگار ایرنا گفته بود: «مشکلاتی برای رسانههای نوشتاری در افغانستان وجود دارد. خود سانسوری مطبوعات و سانسور آنها از طرف حامیان مالی آن از جمله مشکلاتی است که مطبوعات این کشور با آن مواجهند. تاکنون سانسور و فشار از طرف مقامات دولت بر رسانههای این کشور وجود نداشته، ولی تعدادی از نهادها دولتی به دلیل انتقاد رسانهها از آنان تهدیدهایی را نیز انجام دادهاند.»
وی درباره مشکلات اقتصادی مطبوعات افغانستان نیز گفته بود: «با توجه به فعالیت اقتصادی بخش خصوصی در کشور، آگهیهای بازرگانی به قدر کافی وجود دارد که بتواند چرخه چاپ مطبوعات را به حرکت درآورد. مطبوعات غیرحزبی و بیطرف است که میتوانند در این زمینه فعالیت کنند و مطبوعات وابسته به جناحهای سیاسی و احزاب، تاکنون نتوانستهاند که جایگاه خود را در اجتماع باز کنند.»
هم اکنون در افغانستان ۱۲ روزنامه به نامهای چراغ، هیواد، انیس، اصلاح، آرمان ملی، اتفاق اسلام، اوت لوک افغانستان، روزنامه افغانستان، کابل تایمز، افغانستان تایمز، راه نجات و ویسا به چاپ میرسد.
استادان روزنامه نگاری افغانستان براین اعتقادند که توقف و تعطیلی خودسرانه مطبوعات باید ممنوع باشد. آنان به نظامهای آزادی گرا، مسؤلیت اجتماعی و توسعهای گرایش بیشتری داشتهاند. آنان در تبیین نظام مطلوب مطبوعات افغانستان بایدها و نبایدهای زیر را لحاظ کردهاند.
۱- مطبوعات باید استقلال حرفهای و بی طرفی خود را با رعایت اصول اخلاقی حرفه روزنامه نگاری حفظ کنند.
۲- هیچ نهاد دولتی نباید قانونی وضع کند که آزادی بیان و آزادی مطبوعات رامحدود کند.
۳- مطبوعات کشور باید در حفظ هویت فرهنگی و زبان ملی مشارکت داشته باشد.
۴- برای جلوگیری از استبداد داخلی و استعمار خارجی در ابعاد سیاسی و فرهنگی باید مقابله و مبارزه کند.
۵- دمکراسی یک دست آورد مثبت بشری است که مطبوعات باید در توسعه آن ونیز درجهت تشویق مردم در امر انتخابات باید سهم قابل ملاحظهای داشته باشند.
۶- برای جلوگیری از تعرض به حقوق مردم و اقلیتها باید مطبوعات چارهای اندیشید.
۷- همه اقلیتهای نژادی، مذهبی، قومی و سیاسی باید از هر گونه تعرض مطبوعاتی درامان باشند.
۸- وظیفه مطبوعات صرفأ انعکاس رویدادها نیست، هدف از انتشار روزنامه باید اطلاع رسانی، آموزش، کمک به پیشرفت و توسعه اجتماعی باشد.
۹- روزنامه نگاران باید آزادی و مسئولیت را باهم بیاموزند.
استادان روز نامه نگار افغانستان با هر گونه کنترل و نظارت پیش از انتشار نیز مخالفند و آزادی و کثرت گرایی رادر مطبوعات لازم و ملزوم یکدیگر میدانند. استادان در زمینه تبادل اطلاعات توافق نسبی دارند و معتقدند که پیامهای ارتباطی (اخبار و اطلاعات) باید آزادانه از خارج به داخل و از داخل به خارج انتقال یابند. همچنین پاسخ گویان در حمایت از جنبشهای پیشرو جهانی توافق نسبی دارند و معتقدند که مطبوعات باید از جنبشهای پیشرو جهانی حمایت کنند و نیز در زمینه وحدت مردم بر این باورند که مطبوعات از ابزارهای ایجاد اتحاد و یک پارچگی میان مردم هستند.
حالا در کجای تاریخ رسانهها ایستادهاند؟
افغانستان تاریخ ۱۴۰ ساله رسانهای دارد، اما از سال ۱۳۳۴ که برای نخستین بار، وزارت خارجه کشور با مدیریت سردار محمد نعیم خان در رأس این اداره شروع به فعالیت کرد تا اکنون، افغانستان هیچگاه فعالیت راهبُردی رسانهای چشمگیری برای به کرسی نشاندن اهداف سیاست خارجی خود نداشته است.
پس از سقوط طالبان، بزرگترین دستآورد حکومت افغانستان «آزادی رسانهها و تعدد فعالیت رسانهای» در این کشور بوده است. افغانستان در طول دهههای متمادی، مصرفکننده تولیدات فرهنگی – رسانهای کشورهای مختلف بوده است. در جریان نزدیک به نیمقرن گذشته، کشورهایی مانند بریتانیا، ایالاتمتحده آمریکا، ایران، آلمان و چین رسانههای اختصاصیای را با زبانهای دری فارسی و پشتو در افغانستان راهاندازی کردهاند. برای این کشورها مشخص است که فعالیت رسانهای از ابزار مهم قدرت سیاسی، وجههی خارجی و در نهایت روابط بینالملل و فنون دیپلماتیک است. افغانستان به دلیل درگیر بودن کشور با جنگهای متعدد، همواره مصرفکننده دادههای رسانههای جهان بوده است.
پانوشتها
۱. قوانین اساسی افغانستان، وزارت عدلیه، چاپ اول ۱۳۸۶، ص ۲۴.
۲. آهنگ، محمد کاظم، سیر ژورنالیزم در افغانستان، کابل، میوند، چاپ دوم ۱۳۸۸، ص ۲۲۰.
۳. رهین، عبدالرسول، تاریخ مطبوعات افغانستان، کابل، شورای فرهنگی افغانستان، چاپ دوم ۱۳۸۷، ص ۲۲۸.
۴. طنین، ظاهر، افغانستان در قرن بیستم، تهران، عرفان، چاپ اول، ۱۳۸۴، ص ۱۲۲.
کد خبر 5658283منبع: مهر
کلیدواژه: رسانه های گروهی افغانستان حامد کرزی طالبان تازه های نشر دفاع مقدس معرفی کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران کتاب و کتابخوانی سازمان اسناد و کتابخانه ملی هفته پژوهش ترجمه بهزاد غریب پور قاسم سلیمانی انقلاب اسلامی ایران ادبیات داستانی باغ موزه دفاع مقدس مطبوعات در افغانستان مطبوعات افغانستان روزنامه نگاری منتشر می شد رسانه ای رسانه ها منتشر شد بر اساس گروه ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۴۸۲۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا حذف زبان فارسی در افغانستان ممکن است؟
به گزارش خبرآنلاین به نقل از ایراف، اگرچه پیش از این، در دورههای مختلف، از نظامهای پادشاهی در افغانستان، تا دوره جمهوریت، تلاشهای مخفی و آشکاری برای کاهش نفوذ زبان فارسی در افغانستان از سوی دولتها و حاکمان صورت گرفته است، اما به زعم کارشناسان این تلاشها با شکست روبرو بوده و روبرو خواهد شد.
حذف کامل زبان فارسی از افغانستان به طور کامل امکانپذیر نیست و به شدت غیرممکن به نظر میرسد. زبان فارسی یکی از زبانهای رسمی افغانستان است و تاریخچه گستردهای در این کشور دارد. علاوه بر این، جامعه افغانستان به شدت چندفرهنگی است و اکثریت مردم حتی پشتوزبانان از زبان فارسی به عنوان زبان ارتباطی و میانجی در این کشور استفاده میکنند.
با این حال، ممکن است بخشی از طالبان تلاش کنند تا زبان فارسی را از برخی اسناد رسمی یا شماری از زمینههای فرهنگی و آموزشی حذف کنند، اما این اقدام که به شدت مورد انتقاد داخلی و بینالمللی قرار گرفته همچون گذشته با مخالفت و مقاومت مردم مواجه خواهد شد. به علاوه، زبان فارسی، زبان تعاملات مردم افغانستان است و حذف آن از دانشگاهها و مدارس این کشور که نظام آموزشی مطلوبی ندارد، نمیتواند تأثیرگذار باشد.
افزون بر این مرجعیت رسانهای برخی رسانههای فارسی زبان که عمدتاً در ایران مستقر هستند، نقش فزایندهای در گسترش هرچه بیشتر زبان فارسی در افغانستان داشته است. موضوعی که احتمالاً فقط حذف و سانسور رسانهای بتواند جلوی آن را بگیرد.
از سوی دیگر، ایران به عنوان کشوری فارسیزبان همواره در جهت رشد و تقویت زبان فارسی در خارج از مرزهای خود به خصوص در افغانستان تلاش کرده است. مهمترین این تلاشها را میتوان در سه دسته کلی خلاصه کرد:
۱. ارتباطات فرهنگی و ادبی: ایران به عنوان یکی از کشورهایی که فارسی به طور رسمی در آن مورد استفاده قرار میگیرد، نقش بسیار مهمی در ترویج ادبیات و فرهنگ فارسی دارد. این کشور با برگزاری نشستها، کنفرانسها و همایشهای فرهنگی و ادبی و ارسال اثرات ادبی و فرهنگی به افغانستان، به تقویت و حفظ زبان فارسی در این کشور کمک میکند.
۲. ارتباطات آموزشی: ایران از طریق ارائه بورسهای تحصیلی و فرصتهای آموزشی، حتی به دانشآموزان و دانشجویان غیرفارسیزبان افغانستان فرصت میدهد تا زبان فارسی را به عنوان زبان خارجی یاد بگیرند و به ترویج و حفظ این زبان کمک کنند.
۳. همکاری در رسانهها: ایران از طریق همکاری با رسانههای افغانستانی و ارائه محتوای فارسی در رسانههای خود، به ترویج و حفظ زبان فارسی در افغانستان کمک میکند.
با این حال نه تنها در افغانستان، که ایران برای حفظ زبان فارسی و گسترش نفوذ خود در میان کشورهای ایران فرهنگی تلاش مستمر دارد. زبان فارسی به دلایل عدیدهای برای ایران اهمیت دارد. حفظ هویت تاریخی ایرانیان از پس از حمله اعراب، به وسیله زبان فارسی صورت گرفته است. البته ایرانیان، فارغ از زبان مادری خود که میتواند کردی، عربی، آذری، بلوچی و … باشد همواره بر استفاده از زبان فارسی به عنوان زبانی بیناقومی تأکید داشته و توانستهاند این زبان را به عنوان زبان دوم اسلام به جهانیان معرفی کنند.
گذشته از این، بدون شک، زبان فارسی میتواند به عنوان یکی از ابزارهای مهم تقویت قدرت نرم ایران عمل کند. قدرت نرم به توانایی یک کشور در تأثیرگذاری بر دیگران از طریق ارزشها، فرهنگ، ایدئولوژی و مسائل فردی و اجتماعی اشاره دارد. به چندین دلیل، زبان فارسی میتواند به تقویت قدرت نرم ایران کمک کند:
۱. تأثیرگذاری سیاسی و دیپلماسی: زبان فارسی میتواند به عنوان یک زبان دیپلماتیک در روابط بینالمللی کشورها عمل کند. تأسیس مراکز فرهنگی و زبان فارسی، ارائه بورسهای تحصیلی و فرصتهای آموزشی، و برگزاری نشستها و همایشهای فرهنگی و ادبی، میتواند به توسعه روابط دیپلماتیک و تأثیرگذاری سیاسی ایران کمک کند.
۲. ارتباطات فرهنگی و هنری: زبان فارسی به عنوان زبانی با تاریخ و فرهنگ غنی، قادر است ارتباطات فرهنگی و هنری مؤثری را با دیگر کشورها برقرار کند. اشعار، داستانها، فیلمها و سایر آثار هنری و ادبی فارسی میتوانند از طریق ترجمه و ارائه به سایر کشورها، فرهنگ و ارزشهای ایران را به دیگران معرفی کنند و نقش بسزایی در ایجاد تبادل فرهنگی و هنری داشته باشند.
۳. توسعه همکاریهای اقتصادی: زبان فارسی میتواند در تسهیل تعاملات اقتصادی و تجاری با دیگر کشورها نیز نقش مهمی داشته باشد. با ترویج زبان فارسی و آموزش آن به غیرفارسی زبانها، ایران میتواند از طریق ارائه اطلاعات، محصولات و خدمات به زبان فارسی، روابط تجاری و اقتصادی خود را با دیگر کشورها تقویت کند.
به طور کلی، تقویت قدرت نرم ایران از طریق حفظ و ترویج زبان فارسی و فرهنگ فارسی میتواند به تقویت تأثیرگذاری کشور در منطقه و جهان کمک کند و نقش مهمی در توسعه روابط بینالمللی و تأثیرگذاری در مسائل جهانی ایفا کند.
به همین دلیل، حاکمیت ایران، یکی از مخالفان برخورد با زبان فارسی در افغانستان است؛ هرچند طالبان به طور رسمی موضوع حذف یا ایجاد محدودیت برای زبان فارسی را رسانهای نکرده و حتی امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه دولت موقت طالبان، ۳ دی ماه سال گذشته، در یک نشست خبری در تهران، در پاسخ به سوالی درباره نگرانیها از کمرنگ شدن زبان فارسی در افغانستان گفته بود: «زبان فارسی و پشتو هردو زبان رسمی افغانستان هستند و هیچ نوع تبعیضی علیه زبان فارسی از سوی حکومت افغانستان وجود ندارد. در مکاتب و دانشگاهها و مراکز علمی، همه چیز مانند قبل جریان دارد و تدریس و صحبت به هردو زبان پشتو و فارسی انجام میشود. ما تلاش داریم هر دو زبان غنیتر و علمیتر شوند.»
در همین حال، حسن کاظمی قمی، نماینده ویژه رییس جمهور ایران در امور افغانستان نیز پیش از این در گفتوگو با مجله نیمروز گفته بود: «میدانیم که زبانهای پشتو و فارسی همریشه هستند و پیوند میان زبانهای گوناگون منطقه ما و مردمانی که به این زبانها سخن میگویند، ناگسستنی است. بنابراین، ما تلاش داریم با افزایش تعاملات فرهنگی میان دو کشور، از اهمیت و ضرورت صیانت از ریشههای موجود زبانی؛ گفتمانی ایجاد شود تا بهواسطه آن، این تمدن پایدار بماند.»
اینگونه سخنان نشاندهنده هوشمندی هر دو طرف نسبت به حفظ تعاملات و پرهیز از بزرگنمایی اختلافات در قبال یکدیگر است؛ نکتهای که بسیاری از کارشناسان بر آن تأکید کرده و سیاستگذاری حاکمیتی در تقابل با سیاستهای غیردولتی در این حوزه را محکوم به شکست میدانند.
به گفته کارشناسان، هر نوع چالش با طالبان در حوزه زبان، میتواند به گسترش سیاست حذف زبان فارسی و پافشاری طالبان نسبت به این سیاست منجر شود. این گروه از پژوهشگران معتقدند افزایش تولید محتوا از سوی شهروندان فارسیزبان و گروههای مردمی در داخل و خارج افغانستان، خود به خود عامل مهمی برای شکست سیاست و نگاه حذفی نسبت به زبان فارسی در افغانستان خواهد بود.
311311
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902366